گروه محیط زیست، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران
چکیده
محیطزیست در سطح جهانی و ملی در معرض تهدیدهای جدی است. فهرست این تهدیدها از گرم شدن اقلیم زمین تا از دست رفتن تنوع زیستی و انواع آلودگیها بس دراز است و تکرار آنها نیز چنانچه با برنامهی اقدام و پشتوانهی عملی همراه نباشد صرفاً از اهمیت و حساسیت آن میکاهد. باید در پی یافتن علل این تهدیدها برآمد و برای کاستن یا محو هر یک دست به عمل زد.
در تقسیمبندی مشکلات محیطزیست معمولاً از سه گروه یاد میکنند. مسائل ناشی از جمعیت، الگوی مصرف و پیامدهای فناوری. هر چه شمار آدمیان بر روی زمین بیشتر شود تأثیر آنان بر محیطزیست شدیدتر است. بیش از یک میلیون سال است که انسان بهصورت کنونیاش (انسان هوشمند) بر روی این کره زندگی میکند و در بیش از 99 درصد از این مدت جمعیتش انچنان اندک و توانش چنان کم بوده که آسیب چندانی به زمین نرسانده است، اما در عصر جدید و عمدتاً در دو قرن گذشته، انسان به برکت پیشرفت بهداشت، تغذیه و استفاده از تدابیر پزشکی جدید و به خصوص واکسیناسیون از شمار مرگ و میر خود شدیداً کاسته، اما هنوز در بسیاری از مناطق و به خصوص در کشورهای در حال توسعه بر زاد و ولد خویش پا میفشارد نتیجه آنکه برای مدتها بر جمعیتش افزوده خواهد شد.
براساس دانش بومشناسی، چنانچه با تمام توان مالی، علمی و فرهنگی بر رشد جمعیت خود لگام نزنیم نه فقط دستیابی به اهداف والای انسانی میسر نیست بلکه ممکن است آینده بشر به انحطاط بگراید.
در واقع یک جامعه کم جمعیت و اسرافکار ممکن است به همان اندازه بر محیطزیست خود اثر بگذارد که یک جامعه پرجمعیت اما صرفهجو. در مورد جامعه خود ما نگران از آن روست که جمعیت و مصرف هر دو افسار گسیخته رو به افزایش است. امروزه میزان مصرف سرانه سوخت در کشور ما یکی از بالاترین رکوردهای جهانی را دارد، به گونهای که چنانچه این روند هرچه سریعتر اصلاح نشود در آینده نزدیک ما از یک کشور صادرکننده نفت به کشور وارد کننده نفت بدل خواهیم شد و تمام پیامدهای وخیم آن را تجربه خواهیم کرد.
یکی از مقدمات رفع مشکلات زیستمحیطی ارتقای فرهنگ عمومی در این زمینه است. این خود در گام اول نیازمند آموزش محیطزیست در همه سطوح است. در ابتدا برای ارتقای فرهنگ محیطزیستی بایستی از پایهترین سطح جامعه یعنی کودکان شروع کرد و به تدریج با آنها تا بزرگسالی همراه شد و این بینش عمومی را در جامعه نهادینه کرد. برای آموزش نیز ایدهآل است، علم محیطزیستی در تمامی رشتههای دانشگاهی وارد شود. این بدان معناست که دانش و بینش محیطزیستی در تمام علوم پایه و تجربی و البته مهندسی لحاظ شود. این گونه بنیان روزمره جامعه براسا فرهنگ و بینش محیطزیست استوار خواهد شد و مسیر درست را طی خواهد نمود (با اقتباس از کتاب شناخت محیطزیست، دنیل بوتکین و ادروارد کلر).